زمان کنونی : شنبه 29 اردیبهشت 1403 - 9:32 بعد از ظهر
نام کاربري : پسورد : يا عضويت | فراموشي رمز عبور

تعداد بازدید 543
نویسنده پیام




وضعیت : آفلاین
ارسال‌ها : 26
عضویت: 25 /4 /1393
محل زندگی: Babol
شناسه یاهو: milad_howler
تشکر شده : 1
جوک های زشت و خفن 18 (3)
ستاد مبارزه با فساد و بد حجابی اعلام کرد:از این به بعد کسی حق ندارد عسل و میرزا قاسمی را تو یخچال با هم نگه دارد مگر اینکه در یخچال باز باشد

ه روز یه اصفهانیه داشته به خودش اب یخ می ریخته. یكی می بیندش و ازش می پرسه چرا همچین می كنی؟ میگه می خوام سرما بخورم. یارو میگه چرا؟ میگه اخه یه پنی سیلین تو خونه دارم داره تاریخ مصرفش میگذره

عزیزم تو گاو منی .............. ناراحت نشو الان می فهمی . گ: گلمی. ا : آرزومی.و: وجودمی

قزوینی یه بچه ای راتوی بمبست گیر می اندازه . بچه که می بینه راه فرار نداره شروع میکنه به داد زدن و کمک خواستن. قزوینی یه میگه : اگه بیان ، می آن کمک من. نه کمک تو!!!

توی قزوین کون میذارن پشت ویترین قیمت میزنن دو میلیون تومن!! یه نفر میاد میگه چرا این قدر گرون؟؟ قزوینیه میگه : برای یه خانم دکتر بوده فقط باهاش میگوزیده


پیرزنه لخت میره جلوی شوهرش و میگه: حاجی، برات لباس عشق پوشیدم!
پیرمرده میگه: دستتون درد نکنه حاج‌خانم، ولی کاشکی اتوش می‌کردی!!!


یک بار یک عربه و یک اصفهونیه و یک آمریکاییه سوار هواپیما بودن بعد یک موتور هواپیما خراب میشه خلبان میگه :
هرچی دارین بریزین پایین اصفهونیه یک نوار میندازه پایین عربه یک رادیو میندازه پایین آمریکاییه یک بمب مبندازه پایین (ظاهرا شرایط جنگی بوده)
بعد از هواپیما پیاده میشن و راه میفتن که برن کوچه اول یکی داره گریه میکنه میگن چی شده میگه نوار خورده توی سرم
بعد توی کوچه دوم میبینن یکی داره بیهوش شده و دارن بالای سرش گریه میکنن میپرسن چی شده میگن رادیو خورده توی سرش
کوچه سوم میبینن یکی داره میخنده میپرسن چی شده میگه من توی دستشویی بودم گوزیدم خونه همسایه منفجر شد

از رشتیه میپرسن شگفت اورترین اتفاق زندگیت چی بوده میگه: یه روز
وقتی از سر كار بر میگشتم دیدم اصغر اقا تو مغازشه


سایز سینه خانمها :60 تو رشده 70 تو مشته 75 بهشته 85 درشته 95 بالشته


بچه دوچرخش گم میشه میره کلانتری.میگن به کی شک داری؟میگه بابام اخه دیشب به مامانم میگفت بپر روش تا علی نیومده

خانمی موقع زایمان میگوزه.دکترش به پرستارا میگه:کنار بریدنوزاد مسلحه

نصف شب مرده شلوارشو در میاره یه دفعه میگه بابا میخوای تو اتاق بشاشی میگه نه میخوام تو شانسم بشاشم که تو نصف شبم دست از سرمون بر نمیداری

داداش بزرگه به داداش کوچیکه میگه:فکر کنم مامان و بابا شبا نون خشک میخورن.داداش کوچیکه میگه چطور؟میگه دیشب مامان به بابا میگفت خشکه خیسش کن

وقتی فشارش میدی وقتی لمسش میکنی وقتی لباتو میزاری رو سوراخ تنگش و آبش میاد تو دهنت تازه میفهمی چه اناریه انار ساوه


به یارو میگن یجوری به دوستت بگو مادرش مرده میره به دوستش میگه اون شتره هست كه در خونه همه میخوابه دیشب خوابید رو ننت.


پیره زنه جلوی تاكسیه رو میگیره میگه : نماز جمعه راننده میگه : ولی مادر امروز

سه شنبست پیر ه زنه میگه : ای وایییییییی خاك ب سرم دیدی دیشب حاجی گولم زد


چرا وقتی یه زنی حامله میشه ،

همه میرن دست میکشن به شیکمش و میگن : \"وااااای،تبریک میگم\"

اما هیشکی نمیزنه به شوشول آقاهه بگه : \"ایول،کارت درسته ها\"



یه مرده سوار تاكسی میشه و شروع میكنه با راننده دردل كردن. میگه: از وقتی زنم آموزش رانندگی میدید هر شب كیرمو میگرفت و میگفت دنده یك، دنده دو، و... حالا از وقتی گواهینامهشو گرفته شبا میاد كیرمو میگیره و میگه: 20 لیتر بنزین بریز
زن خارجی با ایرانی: . . \"زن خارجی :عزیزم من میرم حمام میام تا با هم سکس.کنیم!\" . . \"

زن ایرانی :بیا خبر مرگت بکن ،میخوام برم حموم !!!\"



خاستگار عبارت است از:پسری بی عرضه که مادری فضول؛شمبول او را مانند کفش سیندرلا در دست گرفته و به دنبال سوراخ با سایز مناسب می گردد!!!


یارو نفس زنان از حجله میاد بیرون میگه:لامصب پرده نبود که پارچه برزنت بود!بعد چند دقیقه عروس میاد بیرون میگه:بیعشورنذاشت شرتمو در بیارم


توی مترو جا نبوده مرده دستشو میذاره رو سینه های یه زنه...

زنه میگه:آقا دستتو بزار یه جای دیگه...

یارو میگه میخوام؛اما روم نمیشه!!!!

منبع : www.howler.mihanblog.com
چهارشنبه 25 تیر 1393 - 16:46
وب سایت کاربر ارسال پیام خصوصی نقل قول تشکر گزارش ارسال





برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.



پرش به انجمن :